در مورد نظر إبن تيميه، آقايان ميتوانند مراجعه كنند به منهاج السنة إبن تيميه كه در حقيقت به تعبير آقاي سقاف، منهاج البدعة است. ايشان در اين كتاب ميگويد:
كثيراً مما روي في ذلك كذب، مثل كون السماء أمطرت دما، فإن هذا ما وقع قط في قتل أحد.
بيشتر آنچه كه در اين مورد روايت شده، دروغ است؛ مانند باريدن خون از باران. اين موارد در كشته شدن كسي واقع نميشوند.
و مثل كون الحمرة ظهرت في السماء يوم قتل الحسين و كذلك قول القائل: ما رفع حجر في الدنيا إلا وجد تحته دم عبيط، هو أيضا كذب بين.
و مانند سرخ شدن آسمان در روز قتل حسين و همچنين اينكه ميگويند: هيچ سنگي در دنيا برداشته نشد، مگر اينكه در زيرش خون لخته شدهاي وجود داشت. اينها دروغي آشكار است.
منهاج السنة لإبن تيمية، ج4، ص560، تحقيق دكتر محمد رشاد سالم
من چند نمونه از اتفاقاتي كه در عالم رخ داده است را به صورت خلاصه بيان ميكنم:
نمونههايي از اتفاقات در عالم، بعد از شهادت امام حسين (عليه السلام)
نمونه اول: برخورد ستارگان با يكديگر
در معتبرترين منابع أهل سنت مانند تاريخ الإسلام ذهبي و تهذيب الكمال في أسماء الرجال مزي آمده است كه بعد از شهادت امام حسين (عليه السلام)، ستارگان آسمان با همديگر برخورد كردند.
عيسي بن حارث الكندي ميگويد:
لما قتل الحسين، مكثنا سبعة أيام، إذا صلينا فنظرنا إلي الشمس علي أطراف الحيطان، كأنها الملاحف المعصفرة و نظرنا إلي الكواكب يضرب بعضها بعضا.
وقتي حسين كشته شد، تا هفت روز، وقتي به آسمان نگاه ميكرديم، آسمان را مانند لحاف رنگين و قرمز ميديديم و ستارگان را ميديديم كه گويا با همديگر برخورد ميكردند.
تهذيب الكمال في أسماء الرجال للمزي، ج6، ص433 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج5، ص15 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص227 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج3، ص312 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص114
اين مطالب از كتابهايي است كه من گمان نميكنم هيچ أهل سنتي در اعتبار آنها شبهه داشته باشد.
نمونه دوم: گريه كردن آسمان
در بعضي از روايات آمده است كه إبن سيرين ميگويد:
لم تبك السماء علي أحد بعد يحيي بن زكريا، إلا علي الحسين بن علي.
بعد از يحيي بن زكريا، آسمان بر كسي گريه نكرد، جز بر حسين بن علي.
سير أعلام النبلاء للذهبي، ج3، ص312 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص225
نمونه سوم: خون گريستن آسمان
آقاي نضرة ازدية ميگويد:
لما قتل الحسين بن علي مطرت السماء دما.
وقتي حسين كشته شد، آسمان خون گريه كرد.
الثقات لإبن حبان، ج5، ص487 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص227 ـ تهذيب الكمال في أسماء الرجال للمزي، ج6، ص433 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج3، ص312
باز هم در سير أعلام النبلاء، جلد 3، صفحه 312 آمده است:
لما قتل الحسين، مطرنا مطرا كالدم علي البيوت و الجدر.
وقتي حسين كشته شد، از آسمان باراني ميآمد كه مانند خون بود كه بر در و ديوار ميباريد.
تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص228 ـ تهذيب الكمال في أسماء الرجال للمزي، ج6، ص433 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج5، ص16
نمونه چهارم: سياه شدن آسمان و ديده شدن ستارگان در روز
در بعضي از روايات آمده است:
لما قتل الحسين، إسودت السماء و ظهرت الكواكب نهارا، حتي رأيت الجوزاء عند العصر و سقط التراب الأحمر.
وقتي حسين كشته شد، آسمان سياه و تاريك شد و ستارگان آشكار شدند. به قدري آسمان تاريك شده بود كه در هنگام عصر، ستاره جوزاء را ديدم و خاكهاي قرمز از آسمان ميباريد.
تهذيب الكمال في أسماء الرجال للمزي، ج6، ص432 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص226 ـ تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج2، ص305
نمونه پنجم: سرخ شدن آسمان
در بعضي از روايات آمده است:
إحمرت آفاق السماء بعد قتل الحسين بستة أشهر، نري ذلك في آفاق السماء كأنها الدم.
وقتي حسين كشته شد، تا 6 ماه آسمان به رنگ قرمز شد و وقتي به آسمان نگاه ميكرديم، مانند خون بود.
تهذيبالكمال في أسماء الرجال للمزي، ج6، ص432 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج3، ص312 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج5، ص15 ـ تفسير إبن كثير، ج4، ص154 ـ الدر المنثور لجلال الدين السيوطي، ج6، ص31 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14،ص227
نمونه ششم: جاري شدن خون از ديوار
در تهذيب الكمال في أسماء الرجال مزي، جلد 6، صفحه 434 اين تعبير آمده است:
وقتي سر حسين را به كوفه آوردند و در دار الإماره قرار دادند:
لما جئ برأس الحسين فوضع بين يديه، رأيت حيطان دار الامارة تسايل دما.
ديدم كه از ديوارهاي دار الإماره خون جاري ميشود.
تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص229
نمونه هشتم: خورشيد گرفتگي
در بعضي از روايات آمده است:
لما قتل الحسين بن علي، كسفت الشمس كسفة، بدت الكواكب نصف النهار.
وقتي حسين بن علي كشته شد، خورشيد گرفتگي شد و ستارگان در وسط روز در آسمان ظاهر شدند.
تلخيص الحبير لإبن حجر العسقلاني، ج5، ص84 ـ تهذيب الكمال في أسماء الرجال للمزي، ج6، ص433 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص228 ـ مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج9، ص197 ـ السنن الكبري للبيهقي، ج3، ص337 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص114
نمونه نهم: وجود خون لخته در زير سنگهاي بيت المقدس
آقاي امام زهري (متوفاي 124 هجري) كه براي أهل سنت جايگاه ويژهاي دارد، ميگويد:
لما قتل الحسين بن علي (رضي الله عنه)، لم يرفع حجر ببيت المقدس إلا وجد تحته دم عبيط.
وقتي حسين بن علي (رضي الله عنه) كشته شد، هر سنگي را كه در منطقه بيت المقدس بلند ميكردند، خون لخته وجود داشت.
مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج9، ص196 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص113 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14 ص229 ـ تهذيب الكمال في أسماء الرجال للمزي، ج6، ص434 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج3، ص314 ـ تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج2، ص305 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج5، ص16 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج8، ص219 ـ المناقب للموفق الخوارزمي، ص388
جالب اين است كه وقتي در مجلس وليد بن عبد الملك اين قضيه را نقل كردند، گفتند:
چه كسي از اين قضايا اطلاع دارد؟ گفتند: آقاي زهري. آقاي زهري را آوردند و گفت: بله، من يقين دارم و بررسي كردم كه بعد از شهادت حسين بن علي، در منطقه بيت المقدس، هر سنگي را كه برميداشتند، در زير آن خون لخته شدهاي وجود داشت.
تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج2، ص305
در بعضي از منابع هم آمده است كه جناب آقاي عبد الملك همچنين قضيهاي را شنيده بود و خواست تحقيق بكند و يك نفر را به اطراف منطقه بيت المقدس، فلسطين فعلي فرستاد و از آقاي رأس الجالوت، از علماء بزرگ يهود سؤال كردند:
آيا در زمان شهادت حسين بن علي در سال 61 هجري، در روز 10 و 11 محرم، اتفاقي در اينجا افتاده بود؟
قال رأس الجالوت: ما كشف يومئذ حجر إلا وجد تحته دم عبيط.
رأس الجالوت گفت: در آن روز، هيچ سنگي برداشته نشد، مگر اينكه در زيرش خونه لختهاي وجود داشت.
تاريخ الإسلام للذهبي، ج5، ص16 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص230 ـ معرفة الصحابة لأبو نعيم الإصفهاني، ج2، ص662